جدول جو
جدول جو

معنی غلبه کردن - جستجوی لغت در جدول جو

غلبه کردن
چیره و پیروز شدن، کنایه از فریاد کردن
تصویری از غلبه کردن
تصویر غلبه کردن
فرهنگ فارسی عمید
غلبه کردن
(دَ خوا / خا کَ دَ)
چیره شدن. چیر شدن. فائق آمدن. صولت. بهور. بهر. غلب. غلب. غلبه. غلبه. استحواذ. بذّ، غلبه کردن. ابرار، غلبه کردن. (تاج المصادر بیهقی) : غلامان تیر انداختن گرفتند و چنان غلبه کردند که کس را از غوریان زهره نبودی که از برج سر برکردندی. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 111). و او کسی است که در حکم بر او غلبه نمیتوان کرد. (تاریخ بیهقی ایضاً ص 310). تنی چند را فروکوفت مردمان غلبه کردند و بیمحابایش بزدند. (گلستان سعدی). در آن فرصت گرگ غلبه کرده بود. (انیس الطالبین ص 154)
لغت نامه دهخدا
غلبه کردن
ترونیدن چیره شدن چیره شدن برکسی فایق آمدن
تصویری از غلبه کردن
تصویر غلبه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
غلبه کردن
چیره شدن
تصویری از غلبه کردن
تصویر غلبه کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
غلبه کردن
يغلب
تصویری از غلبه کردن
تصویر غلبه کردن
دیکشنری فارسی به عربی
غلبه کردن
Overcome, Overpower
تصویری از غلبه کردن
تصویر غلبه کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
غلبه کردن
surmonter, dominer
تصویری از غلبه کردن
تصویر غلبه کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
غلبه کردن
superare, sopraffare
تصویری از غلبه کردن
تصویر غلبه کردن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
غلبه کردن
преодолеть , одерживать верх
تصویری از غلبه کردن
تصویر غلبه کردن
دیکشنری فارسی به روسی
غلبه کردن
überwinden, übermächtigen
تصویری از غلبه کردن
تصویر غلبه کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
غلبه کردن
подолати
تصویری از غلبه کردن
تصویر غلبه کردن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
غلبه کردن
pokonać
تصویری از غلبه کردن
تصویر غلبه کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
غلبه کردن
superar, dominar
تصویری از غلبه کردن
تصویر غلبه کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
غلبه کردن
superar, dominar
تصویری از غلبه کردن
تصویر غلبه کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
غلبه کردن
काबू पाना , दबाना
تصویری از غلبه کردن
تصویر غلبه کردن
دیکشنری فارسی به هندی
غلبه کردن
mengatasi, mengalahkan
تصویری از غلبه کردن
تصویر غلبه کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
غلبه کردن
قابو پانا
تصویری از غلبه کردن
تصویر غلبه کردن
دیکشنری فارسی به اردو
غلبه کردن
জয়লাভ করা , পরাস্ত করা
تصویری از غلبه کردن
تصویر غلبه کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
غلبه کردن
เอาชนะ
تصویری از غلبه کردن
تصویر غلبه کردن
دیکشنری فارسی به تایلندی
غلبه کردن
kushinda
تصویری از غلبه کردن
تصویر غلبه کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
غلبه کردن
üstesinden gelmek, baskın çıkmak
تصویری از غلبه کردن
تصویر غلبه کردن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
غلبه کردن
克服する , 圧倒する
تصویری از غلبه کردن
تصویر غلبه کردن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
غلبه کردن
overwinnen, overmeesteren
تصویری از غلبه کردن
تصویر غلبه کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
غلبه کردن
להתגבר , לגבור
تصویری از غلبه کردن
تصویر غلبه کردن
دیکشنری فارسی به عبری
غلبه کردن
극복하다 , 압도하다
تصویری از غلبه کردن
تصویر غلبه کردن
دیکشنری فارسی به کره ای
غلبه کردن
克服 , 制服
تصویری از غلبه کردن
تصویر غلبه کردن
دیکشنری فارسی به چینی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ تَ)
غله کردن زمین و ضیعه غله دادن آن. رجوع به غله و غله دادن شود: و ضیعتی او را ده که هر سال چندان غله کند که او را و عیالش را کفایت بود. (تاریخ بیهقی)
لغت نامه دهخدا
گریختن، گریزانیدن پراکنده ساختن متفرق گردانیدن پراکنده ساختن متفرق گردانیدن، خاموش کردن، دفع و محو کردن، منکر شدن، عاجز گردیدن، عاجز گردانیدن، نرم ساختن، نومید کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خطبه کردن
تصویر خطبه کردن
درخواست کردن، خواستن کاری، داوطلب انجام کاری شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جلوه کردن
تصویر جلوه کردن
گرازیدن پرویزیدن شکوهیدن خوش آراستن نیک نمودن: (بچشم ماجلوه کرد)، دلبری کردن کرشمه نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبله کردن
تصویر آبله کردن
آبله بر آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلبل کردن
تصویر بلبل کردن
عاشق کردن، آشفته کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غله کردن
تصویر غله کردن
غله دادن زمین و ملک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غله کردن
تصویر غله کردن
((~. کَ دَ))
غله دادن زمین و ملک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لابه کردن
تصویر لابه کردن
التماس کردن
فرهنگ واژه فارسی سره